هر دهه، فراری یک شاهکار منحصر به فرد را به جهانیان معرفی میکند؛ خودرویی که نه تنها یادآور تاریخ پرافتخار این برند است، بلکه اوج فناوری و عملکرد روز را به نمایش میگذارد. حالا نوبت به فراری F80 مدل 2026 رسیده تا به صف این خودروهای اسطورهای بپیوندد؛ خودرویی که می خواهد پا جای پای غولهایی چون 288GTO و LaFerrari میگذارد.
فراری بهتازگی از جدیدترین ابرخودروی خود با الهام از فرمول 1 پرده برداشته است: F80 مدل 2026، ششمین خودرو از خانواده "پرچمدار" فراری است که از 288GTO آغاز و تا LaFerrari ادامه دارد. این هیولای خیابانی با یک موتور V6 و سه موتور الکتریکی، مجموعاً 1184 اسب بخار قدرت تولید میکند. فقط 799 دستگاه از آن ساخته خواهد شد و تحویل آن به مشتریان در آمریکا از اوایل 2026 آغاز میشود.
همه چیز قدرت است
فراری F80 با موتور V6 قدرتمند خود توانسته صدای موتورهای V12 پر زرق و برق پیشینیان را به گذشته بسپارد. موتور 3.0 لیتری این خودرو، با توربوشارژرهای الکتریکی، 888 اسب بخار تولید میکند، و این تنها بخشی از ماجراست! سه موتور الکتریکی، دو عدد در محور جلو و یکی بین موتور بنزینی و گیربکس، 296 اسب بخار دیگر به این مجموعه اضافه میکنند.
اما نکته جالب اینجاست: قدرت 1184 اسب بخار حتی قابلتوجهترین ویژگی F80 نیست. چیزی که واقعاً این خودرو را متمایز میکند، نیروی داونفورس یا رو به پایان استثنایی آن است؛ 1050 کیلوگرم در سرعت 250 کیلومتر در ساعت! این میزان داونفورس حتی از خودروهای مسابقهای چون مکلارن سنا و داج وایپر ACR بیشتر است. چطور؟ جواب در آیرودینامیک فعال آن نهفته است. بال عقب بهطور خودکار با زاویه 11 درجه برای افزایش داونفورس تنظیم میشود و طراحی زیر بدنه، از کفپوش فیبرکربنی گرفته تا دیفیوزر عظیم عقب، همه به بهینهسازی نیروی هوا کمک میکنند.
یک شگفتی طراحی
ظاهر این خودرو کاملاً بینظیر است؛ با خطوط سیاه روی کاپوت و چراغهای جلو که از هر نوع تفسیر انسانی فراتر میروند. فلاویو مانزونی، مدیر طراحی فراری، میگوید: "ما عمداً از طراحی معمولی دوری کردیم و بهجای آن از فیلمهای علمی-تخیلی الهام گرفتیم."
طراحی جذاب تنها به ظاهر محدود نمیشود. زیر بدنه F80 طوری طراحی شده که بیشتر به یک خودروی چرخباز مسابقهای شباهت دارد تا یک ابرخودروی خیابانی. هوای ورودی از زیر خودرو به نحوی هدایت میشود که عملاً قسمت جلویی خودرو بهعنوان یک بال بزرگ پنهان عمل میکند.
تعلیق هوشمند برای هر شرایط
فراری F80 حتی در سیستم تعلیق نیز انقلابی عمل کرده است. سیستم تعلیق 48 ولتی این خودرو بهگونهای طراحی شده که هم در سرعتهای پایین، راحتی را تضمین میکند و هم در سرعتهای بالا و تحت نیروی داونفورس زیاد، پایداری خود را حفظ میکند. خودرو بهطور خودکار ارتفاع و زاویه خود را تنظیم میکند تا بهترین عملکرد آیرودینامیکی ممکن را ارائه دهد.
نکته جالب دیگر اینکه راننده نمیتواند بال عقب را بهصورت دستی کنترل کند. خودرو خودش تصمیم میگیرد چه زمانی این بال را فعال کند؛ آن هم در سرعتهای بالای 60 کیلومتر بر ساعت. البته اگر هم دوست دارید به حداکثر سرعت های بالا برسید، این قابلیت در دسترس شما وجود دارد که بال را در حالت کمترین مقاومت هوا قرار دهید و از سرعتی تا 350 کیلومتر در ساعت لذت ببرید. البته این سرعت به صورت الکترونیکی محدود شده است.
تجربهای برای دو نفر
فراری F80 علیرغم اینکه یک ابرخودرو است، به شما اجازه میدهد که این هیجان را با فرد دیگری به اشتراک بگذارید. با وجود بحثهای اولیه درباره طراحی یکنفره، در نهایت تصمیم گرفته شد که F80 دو صندلی داشته باشد. هرچند، طراحی داخلی جالب آن، تفاوتهایی میان جایگاه راننده و سرنشین ایجاد کرده است. صندلی سرنشین کمی عقبتر از راننده قرار دارد که بهوضوح نشان میدهد چه کسی واقعاً در خودرو فرمان را صادر میکند!
آیندهنگری و ماندگاری
فراری نه تنها در لحظه، بلکه به آینده نیز فکر کرده است. برنامه "Ferrari Forever" به صاحبان این خودروها اطمینان میدهد که باتریهای با ولتاژ بالا برای سالهای آینده در دسترس خواهند بود. حتی برای مدلهای قدیمی مانند LaFerrari، فراری باتریهایی با فناوری جدید تولید کرده است.
در نهایت، برای داشتن F80 و با توجه به قیمت حدودی 3.1 میلیون دلاری، این خودرو تنها لازم نیست ثروتمند باشید بلکه کمی نیاز به خوششانسی هم دارید. چرا که فراری خودروهای خود را به هر کسی نمی فروشد.
وقتی از خودروهای برقی، هایبرید و به طور خاص موتور های الکتریکی صحبت به میان می آید، نام هایی ماننده تسلا، تویوتا، آئودی و ... به ذهن اکثر ما خطور میکند غافل از اینکه نام های دیگری میوانند قاعده بازی را عوض کنند. یکی از این نام ها خودرو ساز سوئدی "کونیگزگ" است و موتور الکتریکی 335 اسب بخاری این خودرو ساز میتواند انقلابی در حوزه خودرو های برقی و بخصوص ابرخودورهای الکتریکی و یا هایبرید ایجاد کند.
زمانی که کونیگزگ از ابرخودروی هایبرید خود یعنی "Gemera" رونمایی کرد، همه دوستداران خودرو از خصوصیات، توانایی های و بخصوص قدرت خارق العاده 1700 اسب بخاری آن شگفت زده شدند. قدرتی عظیم که بر خلاف بزرگانی مانند بوگاتی شیرون، بوسیله واحد محرکه کوچکی شامل یک موتور 2 لیتری مجهز به دو توربو شارژر به نام "Tiny Friendly Giant" (غول مهربان کوچک) یا به اختصار TFG به همراه 3 موتور الکتریکی ساخت خود کونیگزگ تامین میشد. با گذشت زمان کونیگزگ اطلاعات بسیار بیشتری در مورد بازخوردها، توانایی ها و یا احتمالا نقاط ضعف موتور الکتریکی معکوس کننده شش فازی خود به نام اختصاصی "David" در اختیار دارد و این جواهر از آخرین تکنولوژی موتور های الکتریکی، هم اکنون در حال توسعه در کارخانه کونیگزگ در شهر انگلهولم سوئد است.
قطعه ای از این شاهکار مهندسی که باید به جزئیات آن پرداخته شود، موتور "Quark-E" است، یک موتور الکتریکی فوق العاده سبک و جمع و جور است که به واقع نمادی از ضرب المثل "فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه." می باشد. این کوچولو تنها حدود 30 کیلوگرم وزن دارد و با ابعاد 30.226 در 33.274 سانتی متر و با ضخامت تنها 11.176 سانتی متر به راحتی در یک کوله پشتی جا می شود و میتواند 335 اسب بخار قدرت و 599.27 نیوتن متر گشتاور تولید کند. در تصویر زیر که این موتور را در کنار یک قوطی نوشابه انرژی زا معمولی نشان میدهد، مشاهده می کنید و می توانید تصور بهتری از اینکه این توان زیاد از چه موتور کوچکی خارج میشود را در ذهن داشته باشید.
Quark-E unit
هدف کونیگزگ برای موتور کوارک-E، علاوه بر افزایش توان و بالا بردن کیفیت و توسعه فناوری بکار رفته در موتور، کوچک سازی موتور های الکتریکی و قوای محرکه Gemera است تا بتواند علاوه بر کاهش وزن خودرو و ارتقاع قابلیتهای حرکتی، فضای های کاربردی مانند فضای سرنشینان و بار را تا جای امکان افزایش دهد. این خودرو ساز سوئدی همچنین توضیح می دهد که اساس این موتور از اصول موتور شار شعاعی و محوری الهام میگیرد. به گفته کونیگزگ، کوارک-E کوچولویشان میتواند بهترین گشتاور و نسبت توان به وزن را در این بخش از صنعت خودرو ارائه دهد.
اما جالب اینجاست که کونیگزگ نمیخواهد این نوآوری را برا خود نگهدارد و تنها در فکر ایجاد راه حلی است که با آن سازندگان بتوانند از مزایای موتور های الکتریکی بیشتر و بهتر استفاده کنند که شامل جرم، وزن و حجم کمتر در کنار نیرو و گشتاور زیاد می شود. این خودرو ساز دوست داشتنی بیان میکند که صنایع خودرو سازی، دریایی و حتی هوافضا میتوانند از مزایای این توسعه استفاده کنند.
موتور Quark-E بر اساس اصول مغناطیس مواد، ابر خنک شوندگی و کوچک سازی میباشد و انگیزه توسعه این موتور نیز از نام آن یعنی کوارک که اشاره به تنها ذره بنیادیی که میتواند هر چهار نیروی بنیادی جهان را تجربه کند دارد، آمده است.
دراگوس-میهای پستاریو، سر طراح موتورهای الکتریکی در شرکت کونیگزگ، در باره کوارک-E میگوید: "کوارک-E برای تقویت حرکت روان در سرعت های پایین و در عین حال شتاب "بی رحمانه" سریع در ابر خودروی Gemera طراحی شده است. در سرعت های بالا تر واحد ICE یا همان موتور 2 لیتری بنزینی دو توربو وارد صحنه می شود و با همکاری موتورهای الکتریکی میتوانند این ابرخودرو چهار نفره را بدون هیچگونه افت گشتاور یا افت قدرت به سرعت 400 کیلومتر بر ساعت برسانند."
با کمک موتورهای جدید مهندسان و طراحان کونیگزگ توانسته اند معیار جدیدی را در جای دهی موتورها ایجاد کنند و از این رو موتور بنزینی نیز میتواند راحت تر و با حداقل اتلاف انرژی نیرور را به چرخ ها، بخصوص چرخهای جلو انتقال دهد و این درحالی است که موتور دوقلو الکتریکی (تصویر زیر) که از در کنار هم قرار گرفتن دو موتور Quark-E تشکیل شده است و شاهکار دیگری از کونیگزگ است، این انتقال قدرت را نیز همراهی میکند. این واحد محرکه "تریر" (Terrier) نام دارد.
Terrier unit
چیزی که "تریر" را خاص میکند علاوه بر وزن و حجم بسیار کم آن این است که موتورهای کوارک آن علاوه بر عمکرد هماهنگ قابلیت عملکرد جدا از هم را بنا به نیاز دارند و این خروجی تریر را بسیار بالاتر از حد انتظار می برد و همواره بهترین گشتاور را در اختیار راننده قرار میدهد.
در نهایت باید بگوییم که تلاش های کونیگزگ برای بالا بردن فناوری در دنیای صنعت خودرو بسیار ستودنی است و این درحالی است که این شرکت همیشه سعی کرده روی پای خودش بایستد و همه نیاز هایش را خودش برآورده کند و تا اینجا در این کار هم موفق بوده. باید دید که این خودرو ساز سوئدی در آینده چه فناوری هایی را به همراه خودرو های هیجان انگیزش به صنعت خودرو معرفی و اضافه خواهد کرد.
هیوندای همیشه رویای ورود به بازار خودروهای پریمیوم و لاکچری را داشت و اولین تلاش مدرن آنها هیوندایی جنسیس مدل 2009 و بعد مدل اکوئس بود که هیوندای با آن مستقیما وارد مبارزه با خودرو هایی لوکسی همچون مرسدس بنز کلاس S و بی ام و سری 7 شد و این درحالی بود که جنسیس قرار نبود یک نشان تجاری باشد تا اینکه هیوندای تصمصمی جسورانه گرفت تا نام جنسیس را تبدیل به برندی تجاری و جهانی کند. و هم اکنون جنسیس با چند مدل سواری و شاسی بلند میتوانند اکثر رقبا را به چالش بکشند. ببینیم جنسیس G80 چگون پرچم این برند تازه وارد را در این راه بالا نگه می دارد.
سدان هیوندای جنیسس مدل 2009 یعنی پدر بزرگ همین جنسیس G80، اولین تلاش جهانی یک خودرو ساز از کشور کره جنوبی بود تا بتواند وارد بازار خودروهای لوکس شود و البته نسبتا هم موفق بود و توانست نظر خیلی از منتقدان دنیای خودرو را به خود جلب کند. ارائه خودروی باکیفیت با امکانات و آپشنهای زیاد و موتوری با قدرت قابل قبول و البته زبان طراحی که کمی به طراحی اروپایی نزدیک بود و در چشم مشتریان بازار آمریکا هم جالب به نظر میرسید، باعث شد تا هیوندای جنسیس فصل تازه ای برای خودرو سازی کره جنوبی باز کند و نتیجه آن ظهور برند جنسیس بود.
در سالی که گذشت یعنی سال 2021، جنسیس، نسل جدید همان جنسیس فقید را با نام G80 معرفی کرد و این بار دیگر اثری از نام هیوندای در هیچ کجای آن نبود. این کره ای لوکس علاوه بر تلاش برای تثبیت خود در بازار خودروهای لوکس و علاوه بر غلب بر چالش های موجود در این راه، راهی را نیز شروع میکند که اکثر خودر سازان بزرگ دنیا شروع کرده اند و آن فاصله گرفتن از سوخت های فسیلی است.
مطمئنا اغلب افراد میتوانند جنس بد را از جنس خوب و حتی جنس خوب را از خیلی خوب تشخیص دهند. اما برای خریداران خودرو های لوکس کمی سخت است که از علایق سنتی خود دست بکشند و پشت فرمان خودرویی بنشینند که تازه از راه رسیده و هنوز لیاقت خود را آنچنان که باید برای مشتریان این بخش از بازار به اثبات نرسانده است. بنابراین جنسیس چالش تثبیت زبان طراحی خود را به عنوان یک خودرو لوکس در پیش رو داشت و گویا جنسیس G80، این سدان لوکس با طراحی دلپذیر که در آن سعی شده اِلِمان های لوکس بودن رعایت شود، تا حدود زیادی در این راه موفق شده است. المان هایی ماننده چراغهای موازی جلو و عقب که در جلو این شکل موازی بر روی گلگیر تا نزدیک درب جلو ادامه پیدا کرده و مزین به دی لایت های باریک هستند، گلگیرهای پهن که وقار خودرو را بیشتر میکنند، طراحی کوپه مانندی که اتاق خودرو را بیشتر به سمت عقب خودرو متمایل میکند و کاپوت جلو را کشیده نشان میدهد و جلو پنجره بزرگ کروم کاری شده که البته خیلی ها زیاد به آن علاقه ای ندارند ولی به هر حال جذاب است و همچنین رینگهای 18 اینچی استاندارد با طراحی منحصر به فرد جنسیس، همه خبر از ربرو بودن با یک سدان لوکس در سطح استانداردهای جهانی میدهند که حتی میتواند نظر سختگیرترین افراد را نیز به خود جلب کند.
البته با نگاهی کلی به بدنه و طراحی آن متوجه شباهتی غیر عمد (شاید هم از عمد) بین این شیک پوش کره ای و یکی از رقیبای اروپایی آن یعنی مرسدس بنز CLS نسل دوم میشویم که البته قابل توجیه است و حتی میتواند تلنگری به مرسدس بنز نیز باشد که رقیب جدی وارد کارزار شده است.
در داخل کابین نیز با فستیوالی از توانایی های هیوندایی روبرو هستیم. مواد به کار رفته در قطعات داشبرد، دکمه ها و ادوات کنترل فیزیکی که در برخی مدل ها بصورت براق و در برخی به صورت پولیش خورده هستند، صفحات نمایش و تقریبا همه چیز دارای کیفیت بالایی می باشند.
قرارگیری و چیدمان دکمه ها که البته زیاد هم نیستند بسیار ساده و در دسترس میباشد، البته صفحه نمایش لمسی بزرگ مستطیلی شکل 14.5 اینچی در بالای داشبرد که مجهز به رابطه کاربری جنسیس میباشد و حتی میتواند دست خط شما را تشخیص دهد به نظر کمی دور از راننده است و شما برای لمس آن باید کمی خودتان را از صندلی جدا کنید. اما برای کار با این صفحه نمایش نیازی هم به لمس آن ندارید و میتوانید از ابزار قرار گرفت در کنسول میانی به راحتی استفاده کنید.
در این کابین از نورپردازی های اغراق آمیزی که در بعضی از خودرو ها ماننده مرسدس بنز کلاس S می بینیم خبری نیست، با ایت حال نور پردازی استاندارد در شب بسیار دلپذیر و آرامش بخش است.
این تازه شروع ماجرای امکانات این خودرو لوکس میباشد. امکانات دیگر G80 شامل سیستم صوتی از برند Lexicon دارای 21 بلندگو، قطعات چوب اصل برای تزیین داشبرد با قابلیت جایگزین آنها با فیبرکربن در صورت سفارش مشتری، صفحه نمایش 12 اینچی پشت فرمان جهت نمایش درجه ها و از همه بهتر دستیار پارک هوشمند از راه دور.
درمورد صندلی ها هم، چه چرم طبیعی و چه چرم مصنوعی را انتخاب کنید در هر صورت با کیفت و راحتی بسیار بالایی روبرو هستید، پهن بودن و راحتی صندلی ها و در عین حال در برگرفتن کامل بدن سرنشین در کنار ماساژورها، میتوانند نظر شما را در مورد نشستن در یک سدان لوکس قطعی کند. صندلی های عقب هم پهن و راحت هستند و از آنجایی که این سدان آسیایی نسبت به رقبای اروپایی هم رده خود از فاصله بیشتری بین محور چرخهای جلو و عقب بهره می برد، در نتیجه جای پا خیلی راحت و بسیار زیادی را به سرنشینان عقب ارائه میدهد. البته این فضای اضافی در داخل کابین باعث کوچکتر شدن صندق عقب شده است، فضای باری در حدود 370 لیتر یعنی برابر حجم صندق عقب یک مرسدس بنز کلاس A هاچبک، که کمی برای این سدان لوکس کوچک به نظر میرسد.
قدرت موتور و انتقال آن به چرخ ها در سدان های لوکس باید به نرمی و حساب شده انجام شود، مشتریان این بخش از بازار بیشتر به دنیال قالیچه ای پرنده برای سواری هستند تا یک گاو یا اسب وحشی. قلب تپنده استاندارد برای این خودرو یک موتور 2.5 لیتری خطی توربو 4 سیلندر با 300 اسب بخار قدرت و 421.6 نیوتن متر گشتاور است. اما آپشن دیگری نیز دردسترس شما وجود دارد و آن موتور 3.5 لیتری تویین توربو 6 سیلندر با 375 اسب بخار قدرت و حدود 530 نیوتن متر گشتاور می باشد.
البته همانطور که گفته شد هیوندایی نیز راه فاصله گرفتن از سوخت های فسیلی را در پیش گرفته است و به تازگی جنسیس از نمونه برقی شده این G80 رونمایی کرده که یکی از امکانات جالب آن سقف مجهز به سلول های خورشیدی است و قرار است در اواسط سال 2022 به بازار عرضه شود.
در کنار هر دو موتور یک جعبه دنده 8 سرعته اتوماتیک ارائه میشود که نیرو را به صورت استاندارد به چرخ های عقب و در صورت نیاز و یا انتخاب راننده به هر چهار چرخ منتقل میکند. انتقال نیرو روان و تعویض دنده ها در بیشتر اوقات نامحسوس است و این آرامش کابین را تاحد زیادی تظمین میکند. همچنین چهار حالت رانندگی "کامفورت"، "اسپورت"، "اسپورت پلاس" و "کاستوم" در اختیار شماست تا بیشترین لذت را از راندگی خود با این خودرو ببرید.
شتاب صفر تا صد کیلومتر بر ساعت این سدان مدعی در تست های انجام شده با موتور استاندارد حدود 5.3 ثانیه ثبت شده که به نظر خوب می رسد، همچنین 400 متر را در 14 ثانیه و با حداکثر سرعت 162 کیلومتر بر ساعت پیموده است.
G80 مجهز به موتور 2.5 لیتری حدود 1814 کیلوگرم وزن داره که سیستمهای تعلیق چند اتصاله آن در بیشتر مواقع این وزن را به خوبی کنترل میکنند اما همین کار کمی از نرم بودن این سیستم تعلیق میکاهد. البته که چابکی رقبای اروپایی خودش را ندارد ولی واکنش های خودرو به فرامین راننده به موقع و بسیار قابل قبول هستند تا جایی که حتی در هنگام راندن این خودرو بسیار بهتر از چیزی که واقعا هست خودش را نشان میدهد.
دیسک های ترمز استاندارد 13 اینچ قطر دارند و می توانند نمونه با موتور 2.5 لیتری این سدان را از سرعت صد کیلومتر بر ساعت، بعد 30 متر به طور کامل متوقف کنند که عملکرد موثری است.
آمار رسمی مصرف سوخت این خودرو برای موتور 2.5 لیتری به ازای هر 1 لیتر بنزین، حدود 9.7 کیلومتر در شهر، 13.6 کیلومر در بزرگراه و 11 کیلومتر در حالت ترکیبی علام شده است. البته کارنامه محیط زیستی متوسطی دارد چرا که سالانه به طور متوسط 5.7 تُن گاز دی اکسید کربن تولید میکند.
پایه قیمت جنسیس G80 در آمریکا برای مدل مجهز به موتور 2.5 لیتری حدود 48,745 دلار و برای مدل مجهز به موتور 3.5 لیتری حدود 60,145 دلار می باشد که در این بخش بقیه رقبا حرفی برای گفتن از نظر نسبت قیمت به امکانات ندارند ولی از طرف دیگر این قیمت رقابتی میتواند نقطه ضعفی باشد که جنسیس را کم ارزش تر از سایرین و غیر لوکس نشان دهد بخصوص در بازارهای خاورمیانه ای که مشتریان فکر میکنند هر چه گرانتر بهتر و راهی برای خودنمایی بیشتر! ولی همه میدانیم که جذابیت یک محصول به کیفیت ساخت و ویژگی های آن بستگی دارد و نه برند و یا برچسب قیمت آن و جنسیس نیز این موضوع را خوب می داند.
به هر حال هیوندای با برند جنسیسِ خود و البته مدل G80، قدمی جسورانه تر از گذشته برداشته و این حرکت میتواند جایگاه هیوندایی را در بین لوکس سازان تثبیت کند تا رویای دیرینه اش به حقیقت بپیوندد.
بی شک دوستداران "فورد موستانگ" هیچگاه نام "کارول شلبی" را فراموش نخواهند کرد. کسی که خودرو های افسانه ای ماننده "AC Cobra"، "Ford Shelby GR-1" و ... را خلق کرده است. اگرچه "کارول شلبی" از سال 2012 دیگر در بین ما نیست اما میراث او از نظر سرعت بالا و هیجان رانندگی با خودروهایی که وی می ساخت همچنان باقی مانده است.
حال می خواهیم ببینیم آیا ماشین هایی که بعد از او نام "شلبی" را یدک میکشند به این میراث وفادار خواهند بود یا خیر؟
Ford Shelby GR-1 Concept and Carrol Shelby
حدود 50 سال از عرضه اولین نسل فورد موستانگ میگذرد و تا امروز که شش نسل از آن معرفی شده است، در این بین موستانگ های افسانه ای زیادی متولد شده اند ولی هیچکدام از آنها به اندازه " موستانک GT 350 شلبی" صرفاً برای پشت سر گذاشتن حریفان در پیست مسابقه طراحی نشده بودند. موستانگ های GT 350 و GT 350 R شلبی مدل 2016 هم از این قاعده جدا نیستند.
Ford Shelby GT 350
Ford Shelby GT 350 R
قلب این اسب وحشی یک موتور 5.2 لیتری هشت سیلندر V شکل است که قادر به تولید توانی برابر با 526 اسب بخار و گشتاور 580 نیوتن متر با بالاترین استاندارد آمریکایی می باشد. این موتور قویترین موتور تنفس طبیعی است که فورد تا کنون عرضه کرده است.
جادوی شلبی به همینجا ختم نمی شود. برای ساخت این موستانگ ها که قرار است فرزندان خلفی برای شلبی باشند تقریبا از جلو تا عقب این موستانگ ها بهینه سازی شده است. از فنربندی تا آیرودینامیک، سیستم خنک کننده تا زیبایی ظاهری و حتی طراحی داخلی.
وقتی داخل یک موستانگ GT 350 شلبی قرار میگیرید، حتماً متوجه میشوید که در یک ماشین ویژه نشسته اید. می توانید راحت به صندلی های ساخت "ریکارو" تکیه بدهید و فرمان پهن و غرور آفرین این موستانگ را در دست بگیرید و با یک نگاه به پلاک مخصوص شلبی نصب شده بر روی داشبرد، حس قدرت را به طور کامل، حتی قبل از راندن این اسب وحشی درک کنید. این خودروی عضلانی آنقدر هیبت دارد که حریفان فقط با نگاه کردن به موستانگ شما از مسابقه دادن با شما انصراف بدهند.
وزن مدل R حدود 60 کیلوگرم کمتر است که با حذف سیستم صوتی، صندلی های عقب و استفاده از رینگ های فیبرکربنی حاصل گردیده است.
البته که موستانگ های جی تی 350 و جی تی 350 آر شلبی 2016 از اجداد خود پیشرفته تر هستند اما "فورد" برای اینکه حس سنتی رانندگی با یک "شلبی" را بیشتر به شما منتقل کند، فقط جعبه دنده دستی را در اختیار شما قرار می دهد و از شیفتر پشت فرمان و قول "ماسل بازها" از این "سوسول بازی" ها خبری نیست!!! یک جعبه دنده ی 6 سرعته "تِرِمیک TR-3160".
جالب اینجاست که فورد هیچ ادعایی نسبت به شتاب 0 تا 100 کیلومتر بر ساعت این شلبی های جدید ندارد چراکه از نظر این خودروساز GT 350 و GT 350 R تمام پارامترهای یک رانندگی پر هیجان و حماسی را دارند. اما به هر حال شتاب GT 350 R از حالت سکون تا سرعت 100 کیلومتر بر ساعت حدود 3.9 ثانیه و برای GT 350 کمی بیشتر از 4 ثانیه ثبت شده است.
چهار وضعیت "کشش بالا"، مسابقه، اسپورت و آب و هوا برای سیستم فنربندی و کنترل وضعیت خودرو در اختیار شماست که میتوانید با استفاده از دکمه های روی فرمان، بر حسب نیاز یکی را انتخاب کنید. در مورد مصرف سوخت هم این آمریکایی قوی هیکل 1 لیتر بنزین معمولی برای هر 6 کیلومتر در شهر، 9 کیلومتر در بززگراه و حدود 7 کیلومتر در سیکل ترکیبی مصرف میکند.
این موستانگ شلبی های جدید با توجه به قابلیت های فرمان پذیری و فنربندی، بیشتر با خودروهای 2 در پر سرعت آلمانی سطح بالا قابل مقایسه هستند. تا با خودرو های مدعی دیگر.
قیمت پایه برای موستانگ GT 350 حدود 50,000 دلار آمریکا و برای مدل GT 350 R رقمی معادل 63,495 دلار میباشد که با توجه به قابلیت هایشان نسبتا مناسب به نظر میرسد.
در انتها باید گفت که فورد موستانگ GT 350 و GT 350 R شلبی مدل 2016 فقط خودرو هایی بزرگ و عضلانی با موتور بزرگ نیستند، در واقع آنها با بهینه سازی های اساسی خود از مسابقه در پیست گرفته تا نبرد های خیابانی، در کمال مطلق هستند و با افتخار متوانند پرچم "شلبی" را بالا نگهدارند و باعث تداوم میراث مرد افسانه ای خودرو سازی آمریکا "کارول شلبی" شوند.
چند سالی است که که شرکت خودرو سازی هیوندایی کره جنوبی با معرفی نسل دوم مدل "اِکوئس" یا همان خودرویی که با نام "سنتنیال" در ایران عرضه میشود به جرگه تولیدکنندگان خودروهای لوکس بزرگ پیوسته است.
نسل اول "اکوئس" در سال 1999 که چندان لوکس به نظر نمیرسید و از طرفی هم عموزاده کره ای میتسوبیشی "دیگنیتی" به حساب می آمد، برای رقابت با مسدس بنز S کلاس و بی ام و سری 7 منحصرا در بازار کره ی جنوبی معرفی شد. ولی از قضا رقیبی دیگر پیدا کرد که هموطنش بود و سانگ یانگ "چیرمن" نام داشد.
Hyundai Equus First generation 1999
Mitsubishi Dignity 1999
هیوندای با اکوئس توانست به موفقیت هایی در بازار داخلی کره دست پیدا کند ولی در دیگر کشورها اقبالی برای هیوندای به همراه نداشت تا اینکه نسل دوم اکوئس معرفی شد.
با اینکه "سنتنیال" نتوانست دنیای اتومبیل را زیر و رو کند اما توانست عزم سازنده اش را برای تبدیل شدن هیوندای به یک خودروساز درجه یک نشان دهد و به این منظور در اکوئس جدید اصلاحاتی ایجاد شده است.
Hyundai Equus 2016
اگر مدیر مالی یک شرکت هستید و می خواهید صرفه جو بودن و تصمیم گیری عاقلانه خود را به رخ مدیر عامل بکشید، هیوندای سنتنیال انتخاب هوشمندانه ای خواهد بود. ولی اگر یک سرمایه گذار ورزشی تراز اول هستید که میخواهید با یک ماشین آخرین مدل درجه یک و لوکس تاثیر گذار باشید، "سنتنیال" برای شما انتخاب درستی نیست.
همینجا به این نکته پی میبریم که چه کسی حاضر است حدود هفتاد هزار دلار آمریکا (و در حال حاضر حدود 370 میلیون تومان در ایران) برای این هیوندای بسیار لوکس بپردازد و چیزی که در ازای این مبلغ بدست می آورد مطلب اصلی درباره ی "اکوئس" است و در واقع مطلب اصلی در مورد تمام چیزهای لوکس می باشد.
بگذارید از شما بپرسیم که وقتی یک مبلغ 6 رقمی برای خرید یک ساعت مچی میپردازید، این کار را برای کیفیتش می کنید و یا برای ظاهرش؟ یا برای جلب نظر کسانی که آن ساعت را روی دست شما می بینند ؟
خوب البته این سوالات شاید نسبت به هیوندای سنتنیال بی ربط بیاید ولی در آخر همین مقاله مجددا به این سوال فکر کنید.
Hyundai Herren Chronograph
برگردیم به سراغ فرزند شیک پوش هیوندای!
طراحی جلوی سنتنیال به طور قطع با جلو پنجره ی به روز شده، چراغ های جلوی جدید که دارای 4 لنز می باشند و بسیار شبیه به چراغ های جلوی لکسوس LS جدید هستند، سپر بهینه سازی شده و چراغ های مه شکن LED، خیلی بهتر از گذشته خود را نشان میدهد.
و به علاوه علامت "اکوئس" که برروی کاپوت جا خوش کرده و در دو مدل برجسته و تخت می باشد و دوربین داخل جلو پنجره، همگی ظاهری قابل قبول و البته آشنای مرسدس کلاس S را به اکوئس می دهند.
طراحی کلی بدنه خوب است و در ضمن در اینجا هم به نظر میرسد که تاثیر خودرو های لوکس آلمانی مانند بنز و بی ام و در این کره ای شیک، بیشتر شده، چرا که هیوندای دیگر ترسی از این ندارد که همه دنیا هدفش را از ساختن اکوئس بدانند.
چرخ های 19 اینچی که در مدل قبلی هم وجود داشته ولی این بار با طراحی جدید به شکل پروانه موتور های جت، آینه های جانبی در شکل تازه و چراغ های عقب که اندکی از نظر نور پردازی تغییر کرده اند.
از طراحی خارجی که بگذریم، احساس رانندگی با سنتنیال نه بطور کامل ولی بیشتر شبیه به رانندگی با بنز است تا بی ام و. شاید هم کمی معمولی و بی تشخص به نظر بیاید ولی راننده را به یاد لکسوس LS400 می اندازد که نمونه ای عالی از یک خودروی لوکس بسیار خوب می باشد.
رانندگی با اکوئس نرم و فضای داخلی بسیار آرام است، باکشش نرم و نیرومند که تقریباً هیچ صدایی را به داخل اتاق خودرو منتقل نمی کند.
طراحی صندلی ها برای مسیر های طولانی خیلی مناسب هستند اما چیزی که کار را خراب میکند، فنر بندی سست، فرمان گیج و بی شخصیتی فوق العاده ی اکوئس در هنگام رانندگی است.
نیروی بی نقص ماشین از موتور 8 سیلندر V شکل 5 لیتری هیوندایی می آید که 429 اسب بخار نیرو را با گشتاور 509 نیوتن متر بوسیله یک جعبه دنده 8 سرعته اتوماتیک به چرخ های عقب منتقل میکند.
معنی اسب بخار بالا با گشتاور پایین این است که خودرو در سرعت بالا عملکرد بهتری خواهد داشت. طبق تست جاده ای که مجله "موتور ویک" انجام داده است، شتاب صفر تا صد کیلومتر بر ساعت اکوئس مورد تست حدود 6.5 ثانیه بدست آمد و همچنین اکوئس توانست مسافت 400 متری را با سرعت 150 کیلومتر بر ساعت در مدت 14.8 ثانیه طی کند که برای این خودرو خوب است.
عدم حس کنترل خوب به خاطر فنر بندی سست نشان می دهد که سنتنیال از سرعت زیاد در سر پیچ ها خوشش نمی آید. ولی وقتی سستم تعلیق را در حالت اسپرت قرار می دهید، می توانید انتظار اندکی استحکام به سبک خودرو های اروپایی را داشته باشید.
سیستم کنترل مداوم تعادل ( EAS ) اکوئس بهینه سازی شده تا تفاوت بین حالت اسپرت و معمولی مشخصتر باشد که به این سیستم یک حالت رانندگی در برف هم اضافه شده. و این سیستم قابلیت تنظیم ارتفاع خودرو را نیز دارد.
Electronically-controlled Air Suspension (EAS)
ترمزهای اکوئس بسیار نرم عمل میکنند که در تست های انجام شده توانسته این کره ای مغرور را از سرعت 100 کیلومتر بر ساعت در 39 متر به طور کامل متوقف کنند که برای یک ماشین لوکس 2000 کیلوگرمی حد نساب خوبی می باشد.
اصلاحات داخلی شامل یک صفحه کیلومتر شمار کاملا دیجیتال و یک صفحه نمایشگر مرکزی که دارای طراحی جدید است.
کنسول و داشبورد هم شیک تر شده و دکمه های کنترل بیشتری هم بر روی فرمان اضافه شده اند و گزینه های رنگ داخلی و چوب کاری داخل هم برای خریداران بیشتر شده است.
با اینکه طراحی مسطح و خطی داخل اکوئس، داخل یک بی ام و را نیز در ذهن تدائی میکند، اما همین مسئله یکی از دلایل سطح بالا بودن این خودرو میباشد.
آپشن های اضافی مثل وسایل سرگرمی، آفتاب گیرهای جانبی و عقب، سیستم استریوی همه جانبه "لکسی کان" ساخت شرکت "هارمان" که دارای 17 بلندگو میباشد، صندلی های جلو با 16 حافظه و صندلی حای عقب که قابلیت تغییر حالت دارند، در این خودرو موجود است.
این خودرو برای هر 6 کیلومتر در شهر، 10 کیلومتر در بزرگراه یا جاده و حدود 8 کیلومتر در سیکل ترکیبی شهر و جاده، یک لیتر بنزین معمولی مصرف می کند.
اکوئس در آمریکا با دو کلاس " Signature " با شروع قیمت 62,170 دلار و " Ultimate " با شروع قیمت 69,420 دلار عرضه میشود.
کلام آخر :
همه منتقدان خودرو در یک نکته با هم موافق هستند که خوبی یک خودرو فقط به مجموعه قطعات آن بستگی ندارد. با اینکه هیوندایی اکوئس/سنتنیال جدید بیشتر قطعات لازم را برای توجیه قیمتش دارد، وقتی در کنار دیگر لوکس های بازار که میخواهد با آنها رقابت کند قرار میگیرد، حرف چندانی برای گفتن ندارد.
البته اکوئس تلاش قابل قبولی به نظر میرسد ولی هیوندایی هنوز راه بسیار طولانی برای رقابت با بهترین ماشین های لوکس و تجملی بازار در پیش دارد.
و حالا سوال ساعت مچی را دوباره از خود بپرسید...
تا پایان سال 2020 محصولات مرسدس- AMG نیروی خود را از مکانیسم های هیبریدی دریافت خواهند کرد !
"توماس وبر" رئیس سازمان تحقیق و توسعه خودروسازی آلمان گفت که مرسدس - AMG برای باقی نگهداشتن محصولات خود در خط تولید و برای کاهش تولید دی اکسید کربن، باید تا سال 2020 در محصولات خود از مکانیسم های هیبریدی استفاده کند.
در حال حاضر، مرسدس چندین مدل هیبرید شامل "S400" و "E400" و یک تازه وارد دیگر به نام "S-Class Plug" را در خط تولید خود دارد و در حال برنامه ریزی برای راه اندازی خط تولید حدود 10 مدل " Plug-in " ( هیبریدی ) جدید تا سال 2017 میباشد.
تا بحال، AMG در استفاده از مکانیسم های تولید و انتقال قدرت هیبریدی به دلیل آنکه این شرکت سازنده خودرو های اسپرت مرسدس بنز بوده و عملکرد متورهای بنزینی بیشتر از هیبریدی ها میباشد و همچنین استقبال بیشتر مشتریان خودروهای اسپرت از موتور های با سوخت فسیلی است، مردد بوده است.
توماس وبر در گفتگو با مجله "Autocar" گفت: "خودرو های هیبریدی اسپرت هنوز مشتریان خودر را به طور کامل جذب نکرده اند و این ما خودرو سازان هستیم که باید مردم را به سمت این فناوری جهت دهیم تا مشتریان به هیبریدی های اسپرت هم اعتماد کنند. ما میدانیم که مشتریان AMG تنها خواستار قدرت، سرعت و اسپرتی بودن بیشتر خودرو های مورد علاقیشان هستند و برای آنها فرقی زیادی نمی کند که این امر در بخش بنزینی ها باشد یا هیبریدی ها و یا و یا غیره. با این حال ما هنوز در مورد هیبریدی های اسپرت مطمئن نیستیم ولی این مسئله باعث نمیشود که برای تحقیق و توسعه بیشتر در این بخش از بازار تلاش نکنیم."
اکنون که اصلی ترین رقب مرسدس یعنی BMW با همکاری M-power مدل i8 را که یک هیبریدی اسپرت میباشد مدتی است معرفی کرده و شاهد حضور نمونه هایی از آن نیز در خیابان های تهران و ایران هم هستیم، باید ببینیم AMG، که محصولاتش همیشه در دنیای خودروهای اسپرت زبان زد بوده اند، با تمرکز بر سیستم های هیبریدی چه خبرهای خوشی را در آینده برای ما خواهد داشت.
رنو اتاق جدید خود را معرفی کرد. این خودرو در رده سدان سایز متوسط و نیمه لوکس قرار میگیرد و رنو نام " Talisman " به معنای "طلسم" را برای آن برگزیده است، چرا که به عقیده این خودرو ساز فرانسوی طراحی این خودرو میتواند شما را جادو یا طلسم کند و میتواند رقاه و لذت رانندگی را در یک سطح جدید از رنو به شما معرفی نماید.
Renault Talisman 2016
رنو نام مدل های خود را بگونه ای انتخاب میکند که بتواند آن محصول را به عنوان نماد طراحی رنو معرفی کند و شخصیت آن را در تمام بازارها و جایی که به فروش می رسد مثبت نشان دهد. با توجه به این سنت، "طلسم" یک نام کاریزماتیک است که مفاهیم حفاظت و قدرت را نشان میدهد. در عین حال، " Talisman " یک کلمه آسان برای تلفظ است و در سراسر جهان قابل درک میباشد.
این نام سه هجایی به راحتی و به طور طبیعی بر زبان جاری میشود و در عین حال قدرت و شخصیت این رنو را نشان میدهد.
طراحان رنو توانسته اند طرحی نو و جدید را ارائه کنند که میتواند برای خودروهای دیگر در این کلاس رقیبی سرسخت باشد و نیم نگاهی هم به آینده داشته باشد، در عین حال DNA طراحی رنو را به گرمی و زیبایی نشان میدهد. طراحان رنو برای ایجاد نسبت ایده آل و تعادل کامل بین حجم های مختلف در این خودرو نگاهی اساسی به فلسفه یک خودروی لوکس کرده اند که باید نام رنو را یدک بکشد که تا حد بسیار زیادی هم موفق بوده اند بخصوص در طراحی جلو.
جلو پنجره بزرگ و کرمی " Talisman " الهام بخش قدرت و اعتماد به نفسی خاص است که مانند بال هایی نقره ای برای آرم بزرگ رنو خود نمایی میکند. امضا بصری جدید رنو از طریق "دی لایت" های C شکل، که از بالای چراغ های جلو شروع میشود و به سمت پایین و سپر کشیده شده است.
خطوط طراحی که از نشان رنو در جلو شروع میشود و با طی بدنه نسبتا عضلانی که اشتیاق به حرکت را القا میکند و در عین حال وعدی خودرویی لوکس در سایز متوسط و فضایی راحت را مدهد، استفاده از کروم در محیط پنجره ها تأکیدی است بر زیبایی نیمرخ این خودرو، و در نهایت خطوط طراحی به چراغ های عقب میرسد و برای کسانی که از کنار " Talisman " میگذرند روشن میکند که میتوان جسارت و وقار را باهم داشت !
طول کلی 4.85 متر و عرض 1.87 متر باعث شده تا رد پای سخاوتمندانه از فضای داخلی مفید و ظاهری زیبا که از این کلاس از خودروها انتظار می رود، در " Talisman " به چشم بخورد. همچنین همکاری بسیار نزدیک مهندسان و طراحان رنو باعث شده تا این فرانسوی خوش قیافه تنها 1.46 متر ارتفاع داشته باشد تا یکی از نزدیکترین مرکز ثقل ها به زمین را در این کلاس از خودرو داشته باشد.
آنها توانسته اند به تقسیم وزن بسیار خوب 60 به 40 درصد بین محور های جلو و عقب دست پیدا کنند که نسبتی بسیار عالی برای یک خودروی سدان میباشد. فاصله 2.31 متری محور ها هم باعث شده تا چرخها در حد امکان به گوشه های خودرو نزدیک شوند تا چسبندگی قابل قبولی را به این خودرو بدهد و علاوه بر آن پویایی خاصی را به مشخصات " Talisman " اضافه کند.
در انتهای طراحی خارجی هم به چرخ های با قطر بزرگ - که تا 19 اینچ قابل سفارش هستند - میرسیم که بخوبی در قوس گلگیرها جاگرفته اند و این مجسمه زیبا که ما را به یاد آثار لوییز بورژوآ (مجسمه ساز فرانسوی) می اندازد کامل میکند.
تایرهای این کادیلاک با پوششی از بهترین نوع "کولار" (Kevlar) (نام تجاری برای الیاف ساخته شده از پارا آرامید قوی و سبک که به طور معمول بصورت پارچه بافته شده و یا به عنوان یک بخش از مواد کامپوزیتی استفاده می شود. نسبت استحکام به وزن کولار زیاد است، به طوری ک با وزن یکسان، ۵ برابر فولاد استحکام دارد.) پوشیده شده اند و در مقابل پنچر شدن مقاوم هستند. اگر هم این تایر ها بر اثر حمله و یا به هر دلیل دیگری پنچر شوند، رینگ ها بدون نیاز به لاستیک توانایی حرکت تا چندین کیلومتر را دارا میباشند.